با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Misbehavior

    ˌmɪsbəˈheɪvjər ˌmɪsbəˈheɪvjə
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    این لغت در انگلیسی بریتانیایی به‌صورتِ misbehaviour نوشته می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    بدرفتاری، سوءرفتار، رفتار بد، رفتار خلاف قانون
    - The school expelled him for persistent misbehavior.
    - مدرسه او را به‌دلیلِ بدرفتاری پی‌درپی اخراج کرد.
    - What can a mother do to prevent misbehaviour?
    - مادر برای جلوگیری از سوءرفتار چه کاری را می‌تواند انجام دهد؟
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد misbehavior

    1. noun naughty act, conduct
      Synonyms: acting up, fault, immorality, impropriety, incivility, indiscipline, insubordination, mischief, misconduct, misdeed, misdemeanor, misdoing, monkey business, naughtiness, rudeness, shenanigans, transgression, wrongdoing
      Antonyms: behavior, good conduct, manners, obedience

    لغات هم‌خانواده misbehavior

    ارجاع به لغت misbehavior

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «misbehavior» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misbehavior

    لغات نزدیک misbehavior

    پیشنهاد بهبود معانی