Naturalistic
ˌnætʃrəˈlɪstɪk
ˌnætʃrəˈlɪstɪk
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
adjective
موافق با اصول طبیعی، مبنی‌بر طبیعت بازی، وابسته به تاریخ علوم طبیعی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد naturalistic
-
adjective Accurately representing what is depicted or describedSynonyms: realistic, lifelike, natural, true, true-life, truthful
لغات هم‌خانواده naturalistic
-
nounnature, naturalist, naturalism, naturalization, naturalness, natural, naturist, naturism
-
adjectivenatural, supernatural, naturalistic
-
verb - transitivenaturalize
-
adverbnaturally, naturalistically, supernaturally
ارجاع به لغت naturalistic
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «naturalistic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/naturalistic
لغات نزدیک naturalistic
- - naturalism
- - naturalist
- - naturalistic
- - naturalistically
- - naturalization