امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Naturalization

ˈnæt͡ʃərələˈzeɪʃn̩ ˌnæt͡ʃrəlaɪˈzeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
قبول تابعیت، خوگیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد naturalization

  1. noun Changing the pronunciation of a borrowed word to agree with the borrowers' phonology
    Synonyms: naturalisation, adoption, acclimatization, acculturation, adapting, conditioning, habituation, accustoming, inurement, making new allegiances, rooting, grounding
  2. noun The introduction of animals or plants to places where they flourish but are not indigenous
    Synonyms: naturalisation

لغات هم‌خانواده naturalization

ارجاع به لغت naturalization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «naturalization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/naturalization

لغات نزدیک naturalization

پیشنهاد بهبود معانی