با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Normalization

ˌnɔːrmələˈzeɪʃn̩ ˌnɔːməlaɪˈzeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

A2
عادی شدن
هنجارسازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد normalization

  1. noun The imposition of standards or regulations
    Synonyms: standardization, normalisation, standardisation

لغات هم‌خانواده normalization

ارجاع به لغت normalization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «normalization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/normalization

لغات نزدیک normalization

پیشنهاد بهبود معانی