امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Outlying

ˈaʊtˌlaɪɪŋ ˈaʊtˌlaɪ-ɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
دور‌افتاده، دور از مرکز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- extending medical services to the outlying regions of the country
- گسترش خدمات پزشکی به اقصی نقاط کشور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outlying

  1. adjective in rural area; remote
    Synonyms:
    afar backwoods distant external faraway far-flung far-off off-lying outer out-of-the-way peripheral provincial removed
    Antonyms:
    central inner middle

ارجاع به لغت outlying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outlying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outlying

لغات نزدیک outlying

پیشنهاد بهبود معانی