امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Overcook

ˌoʊvɚˈkʊk ˌəʊvəˈkʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overcooked
  • شکل سوم:

    overcooked
  • سوم‌شخص مفرد:

    overcooks
  • وجه وصفی حال:

    overcooking

توضیحات

از این فعل اغلب در حالت passive استفاده می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(نزدیک به سوختن) پختن بیش‌از حد غذا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The chicken was overcooked and dry.
- مرغ بیش‌ازحد پخته شده بود و خشک بود.
- Be careful not to overcook the pasta.
- مراقب باش که پاستا بیش‌ازحد پخته نشود.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده overcook

  • verb - transitive
    cook, overcook

ارجاع به لغت overcook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overcook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overcook

لغات نزدیک overcook

پیشنهاد بهبود معانی