گذشتهی ساده:
packedشکل سوم:
packedسومشخص مفرد:
packsوجه وصفی حال:
packingشکل جمع:
packsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کسی را باشتاب به جایی فرستادن
بستهبندی و انبار کردن
pack something in (or into) something
(در جای محدود) انباشتن، چپاندن، چپیدن
(عامیانه) ترک کردن، ول کردن، دست برداشتن
از جمعیت پر کردن
اسباب (یا لباسهای) خود را بستن (و رفتن)
دست از عملی کشیدن
کار را تعطیل کردن، مغازه را بستن
وسایل را جمع کردن
1- (مشتزن) قدرتزدن مشتهای نیرومند را داشتن 2- اثر زیاد داشتن، قدرتمند بودن، نیروی زیاد داشتن
بس کردن، دست برداشتن
آمادهی رفتن شدن، رخت سفر بر بستن
(ناگهان) اخراج یا مرخص کردن، گسیل کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pack» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pack