با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Packet

ˈpækɪt ˈpækɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    packets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
بسته، بسته‌ی کوچک، پاکت، جعبه
- a packet of aspirin
- یک بسته‌ آسپرین
- cigarette packet
- پاکت سیگار
noun countable
کامپیوتر بسته، بستک (یک واحد دارای ساختار می‌باشد که به وسیله‌ی شبکه‌ی رایانه‌ای با پشتیباتی از حالت بسته منتقل می‌شود، می‌باشد)
- I need to download a new packet of data for my project.
- باید یک بستک داده‌ی جدید برای پروژه‌ام دانلود کنم.
- Make sure to send the packet to the correct email address.
- اطمینان حاصل کنید که بستک را به آدرس ایمیل صحیح ارسال کنید.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی کالبدشناسی اندام‌های جنسی (در مردان) (اندام‌های خارجی شامل آلت تناسلی، کیسه‌ی بیضه و بیضه‌ها و اندام‌های داخلی شامل مجرای خروجی بیضه، پروستات و مجرای ادرار می‌شوند)
- He clutched his packet.
- آلتش را در دست گرفت.
- The doctor examined his swollen packet.
- دکتر آلت متورم او را معاینه کرد.
noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی بسته‌ی پول، پول زیاد
- The thief stole a packet of cash from the safe.
- سارق یک بسته‌ی پول نقد از گاوصندوق دزدید.
- She carried a packet of bills in her purse.
- او یک بسته اسکناس در کیفش داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد packet

  1. noun small, often flat, bundle
    Synonyms: bag, carton, container, envelope, file, folder, package, parcel, wrapper, wrapping

لغات هم‌خانواده packet

ارجاع به لغت packet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «packet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/packet

لغات نزدیک packet

پیشنهاد بهبود معانی