امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Participation

pɑːrˌtɪsəˈpeɪʃn pɑːˌtɪsəˈpeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    participations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
مشارکت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The participation of all team members is crucial for the success of our project.
- مشارکت همه‌ی اعضای تیم برای موفقیت پروژه‌ی ما بسیار مهم است.
- The most important and some times the hardest lessons we learn in life come from our participation in situations.
- مهم‌ترین و گاهی سخت‌ترین درس‌هایی که در زندگی می‌آموزیم، از مشارکتمان در موقعیت‌ها حاصل می‌شود.
- The survey results showed a high level of participation from the community.
- نتایج نظرسنجی میزان مشارکت بالای جامعه را نشان داد.
- The event organizers were pleased with the turnout and participation of attendees.
- برگزارکنندگان این رویداد از حضور و مشارکت شرکت‌کنندگان خرسند بودند.
- The government is implementing policies to increase citizen participation in decision-making processes.
- حکومت در حال اجرای سیاست‌هایی برای افزایش مشارکت شهروندان در فرایندهای تصمیم‌گیری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد participation

  1. noun The act or fact of participating
    Synonyms:
    involvement sharing engagement partnership joining-in support aid assistance help encouragement concurrence seconding standing by taking part involution
    Antonyms:
    nonparticipation

لغات هم‌خانواده participation

ارجاع به لغت participation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «participation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/participation

لغات نزدیک participation

پیشنهاد بهبود معانی