امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Participatory

pɑːrˈtɪsəpətɔːri pɑːˌtɪsəˈpeɪtri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more participatory
  • صفت عالی:

    most participatory

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
مشارکتی، مشارکت‌محور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The workshop featured a participatory approach to learning.
- این کارگاه دارای رویکرد مشارکت‌محور در یادگیری بود.
- The community held a participatory meeting to discuss future projects.
- انجمن جلسه‌ای مشارکتی برای بحث در مورد پروژه‌‌‌‌های آینده برگزار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت participatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «participatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/participatory

لغات نزدیک participatory

پیشنهاد بهبود معانی