با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Precent

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive
موسیقی (گروه کُر یا گردهمایی در کلیسا) برعهده داشتنِ نقش سردسته‌ی آوازخوانان، سردسته بودن، سردستگی کردن
- The music teacher precents the line at Free Church of Scotland each week.
- این معلم موسیقی هر هفته در کلیسای آزاد اسکاتلند سردستگی آوازخوانان را بر عهده دارد.
- I precented the Choir.
- من گروه کر را سردستگی کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده precent

ارجاع به لغت precent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «precent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/precent

لغات نزدیک precent

پیشنهاد بهبود معانی