با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Predictability

prɪˌdɪktəˈbɪlət̬i prɪˌdɪktəˈbɪləti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
قابلیت پیش‌بینی، پیش‌بینی‌پذیری
- Although her job is boring and monotonous, she likes the sense of predictability and security that it gives her.
- اگرچه کار او خسته‌کننده و یکنواخت است اما حس پیش‌بینی‌پذیری و امنیتی را که به او می‌دهد، دوست دارد.
- The predictability of their daily lives was both comforting and boring.
- پیش‌بینی‌پذیری زندگی روزمره‌ی آن‌ها هم اطمینان‌بخش بود و هم خسته‌کننده.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد predictability

  1. noun The quality of being predictable
    Antonyms: unpredictability

لغات هم‌خانواده predictability

ارجاع به لغت predictability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «predictability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/predictability

لغات نزدیک predictability

پیشنهاد بهبود معانی