با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    Predictable

    prɪˈdɪktəbl prɪˈdɪktəbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more predictable

    • صفت عالی:

      most predictable

    معنی

    adjective B2
    قابل پیش‌بینی، قابل پیش‌گویی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد predictable

    1. adjective easy to foretell
      Synonyms: anticipated, calculable, certain, expected, foreseeable, foreseen, likely, prepared, sure, sure-fire
      Antonyms: improbable, unexpected, unforeseen, unpredictable

    لغات هم‌خانواده predictable

    ارجاع به لغت predictable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «predictable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/predictable

    لغات نزدیک predictable

    پیشنهاد بهبود معانی