امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Quarterly

ˈkwɔːrt̬ərli ˈkwɔːtəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
سه ماهه، سه ماه یکبار، سه ماه به سه ماه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a quarterly report to shareholders
- گزارش سه‌ماهه به سهام‌داران
- quarterly wages
- مزد سه‌ماهه
adjective
سه ماهه
noun countable
سه‌ماهنامه‌ فصلنامه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد quarterly

  1. adjective As a matter of usual practice
    Synonyms:
    by quarters once every three months once a quarter periodically
  1. adverb In three month intervals
    Synonyms:
    every quarter

لغات هم‌خانواده quarterly

  • adjective
    quarterly
  • adverb
    quarterly

ارجاع به لغت quarterly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «quarterly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/quarterly

لغات نزدیک quarterly

پیشنهاد بهبود معانی