با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Raspador

ræsˈpeɪdɔr ræsˈpɑːdɔː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
خراشنده (ابزاری ابتدایی برای خراش دادن الیاف سیسال)
- We relied on the raspador to separate the sisal fibers from the plant.
- برای جدا کردن الیاف سیسال از گیاه به خراشنده تکیه کردیم.
- The rusty raspador was no longer effective in decorticating the fiber.
- خراشنده زنگ‌زده دیگر در پوسته‌زدایی کردن الیاف مؤثر نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت raspador

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raspador» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raspador

لغات نزدیک raspador

پیشنهاد بهبود معانی