امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Raspberry

ˈræzberi ˈrɑːzbri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    raspberries

معنی

noun countable uncountable
گیاه‌شناسی تمشک (یک میوه‌ی قرمز نرم کوچک، یا بوته‌ای که روی آن رشد می‌کند) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raspberry

  1. noun Any of various derisive sounds of disapproval
    Synonyms:
    boo hiss razz catcall hoot bronx cheer bird raspberry bush razzing sound snort

ارجاع به لغت raspberry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raspberry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/raspberry

لغات نزدیک raspberry

پیشنهاد بهبود معانی