امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reproduce

ˌriːprəˈduːs ˌriːprəˈdjuːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reproduced
  • شکل سوم:

    reproduced
  • سوم‌شخص مفرد:

    reproduces
  • وجه وصفی حال:

    reproducing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb C1
دوبار تولید کردن، باز عمل آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
verb - intransitive adverb
تکثیر کردن، چاپ کردن، دوباره ساختن
- An animal that can reproduce a lost part of its body.
- جانوری که می‌تواند بخش از دست‌رفته‌ی بدن خود را دوباره ترمیم کند.
- Plants reproduce through pollination.
- گیاهان از راه گرده‌افشانی تولید‌مثل می‌کنند.
- a reproduced musical record
- صفحه‌ی موسیقی تکثیر‌شده
- the reproduction of exam questions
- تکثیر پرسش‌های امتحانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reproduce

  1. verb make more copies of
    Synonyms: carbon, clone, copy, do again, dupe, duplicate, echo, emulate, engross, follow, imitate, knock off, manifold, match, mimeo, mimeograph, mirror, parallel, photocopy, photograph, photostat, pirate, portray, print, reawaken, recount, recreate, redo, reduplicate, reenact, reflect, relive, remake, repeat, replicate, represent, reprint, restamp, revive, stereotype, transcribe, type, Xerox
    Antonyms: abort, destroy, stop
  2. verb make something new; give birth
    Synonyms: bear, beget, breed, engender, father, fecundate, generate, hatch, impregnate, mother, multiply, procreate, produce young, progenerate, proliferate, propagate, repopulate, sire, spawn
    Antonyms: abort, kill

لغات هم‌خانواده reproduce

ارجاع به لغت reproduce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reproduce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reproduce

لغات نزدیک reproduce

پیشنهاد بهبود معانی