Rightfully
ˈraɪtfli
ˈraɪtfli
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adverb
حقاً، به‌حق، به‌طور قانونی، به‌درستی، به‌طور مشروع، به‌طور اخلاقی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- این خانه به‌حق به او تعلق دارد.
- سرزمینی که به‌طور مشروع متعلق به مردم بومی است.
مترادف و متضاد rightfully
-
adverb By rightSynonyms:truly
-
adjectiveSynonyms:legally lawfully legitimately justly fairly properly equitably honestly impartially fittingly in (all) conscience as is fitting in equity by right by-rights in reason dispassionately objectively according to one's due fair-and-square on-the-level
لغات هم‌خانواده rightfully
-
nounright, rightness, righteousness
-
verb - transitiveright
-
adverbright, rightly, rightfully, righteousness, righteously
ارجاع به لغت rightfully
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «rightfully» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rightfully