امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Roller

ˈroʊlər ˈrəʊlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    rollers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
غلتک، غلتانک، نورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The factory workers used a roller to press down the fabric and smooth out any wrinkles.
- کارگران کارخانه از غلتک برای فشار دادن پارچه و صاف کردن هرگونه ناصافی استفاده می‌کردند.
- The painter used a roller to apply the paint onto the walls, making the job quicker and more efficient.
- نقاش از غلتک برای زدن رنگ به دیوارها استفاده کرد.
noun countable
آرایش و پیرایش بیگودی (وسیله‌ای که استفاده از آن سبب فر شدن مو می‌شود)
- She placed the roller in her hair.
- بیگودی را روی موهایش گذاشت.
- The hairdresser heated up the roller before placing it in her client's hair.
- آرایشگر قبل از قرار دادن بیگودی روی موهای مشتری، آن را گرم کرد.
noun countable
موج بلند، خیزاب
- He warned swimmers to stay close to shore as the rollers were particularly strong that day.
- او به شناگران هشدار داد که نزدیک ساحل بمانند زیرا خیزاب‌ها در آن روز قوی بودند.
- The photographer captured the beauty of the rollers.
- عکاس زیبایی موج‌های بلند را به تصویر کشیده است.
noun countable
جانورشناسی سبزقبا (نوعی پرنده) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده
- The roller's unique coloring makes it easy to identify in the wild.
- رنگ منحصر‌به‌فرد سبزقبا شناسایی آن در طبیعت را آسان می‌کند.
- We spotted a roller perched on a branch.
- سبزقبایی را دیدیم که روی شاخه‌ای نشسته بود.
noun countable
وردنه
- The baker used a roller to flatten the dough before shaping it into loaves.
- نانوا قبل از اینکه خمیر را به شکل چونه درآورد، از وردنه برای صاف کردن خمیر استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roller

  1. noun A mechanical device consisting of a cylindrical tube around which the hair is wound to curl it
    Synonyms:
    wave billow roll breaker curler surge hair-curler rolling wave crimper
  1. noun Pigeon that executes backward somersaults in flight or on the ground
    Synonyms:
    tumbler tumbler pigeon

لغات هم‌خانواده roller

ارجاع به لغت roller

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roller

لغات نزدیک roller

پیشنهاد بهبود معانی