امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Unroll

    ʌnˈroʊl ʌnˈrəʊl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      unrolled

    • شکل سوم:

      unrolled

    • سوم‌شخص مفرد:

      unrolls

    • وجه وصفی حال:

      unrolling

    معنی

    adverb
    باز کردن (توپ پارچه و طومار و غیره)، باز شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unroll

    1. verb To cause (a line) to become longer and less taut
      Synonyms:
      play out unreel unwind
    1. verb To move or arrange so as to cover a larger area
      Synonyms:
      unfurl display expand extend uncover fan open present outstretch spread stretch unfold
      Antonyms:
      roll up wind
    1. verb Reverse the winding or twisting of
      Synonyms:
      unwind wind off

    لغات هم‌خانواده unroll

    • verb - transitive
      roll, unroll

    ارجاع به لغت unroll

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unroll» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unroll

    لغات نزدیک unroll

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return