گذشتهی ساده:
sealedشکل سوم:
sealedسومشخص مفرد:
sealsوجه وصفی حال:
sealingشکل جمع:
sealsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(با درزگیری و کیپ کردن و غیره) چیزی را در درون نگاهداشتن، حفظ کردن
جلوی ورود و خروج را گرفتن، قرق کردن، بستن، مسدود کردن
1- مهر کردن 2- تأیید کردن، تصدیق کردن
(در) سند مهر و امضا شده
(در مورد کالا) مهر تضمین، مهر تأیید
(چیزی را) قطعی کردن، نهایی کردن، (به چیزی) قطعیت بخشیدن، مهر تأیید (بر چیزی) زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «seal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seal