با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sighting

ˈsaɪtɪŋ ˈsaɪtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sightings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مشاهده، رؤیت (به‌ویژه چیز نادر یا غیرعادی)
- The sighting of a comet thrilled the scientific community.
- مشاهده‌ی ستاره‌ی دنباله‌دار جامعه‌ی علمی را به وجد آورد.
- The hiker reported the sighting of a rare bird in the forest.
- این کوهنورد از رؤیت پرنده‌ای کمیاب در جنگل خبر داد.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده sighting

ارجاع به لغت sighting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sighting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sighting

لغات نزدیک sighting

پیشنهاد بهبود معانی