با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Speckled

ˈspekld ˈspekld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more speckled
  • صفت عالی:

    most speckled

معنی

خال‌دار، لکه‌دار، لک‌دار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد speckled

  1. adjective dotted
    Synonyms: brindled, dappled, flaked, flecked, freckled, mosaic, motley, mottled, particolored, patchy, peppered, punctate, spotted, spotty, sprinkled, stippled, studded, variegated
    Antonyms: plain, unspeckled

ارجاع به لغت speckled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «speckled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/speckled

لغات نزدیک speckled

پیشنهاد بهبود معانی