با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Splodge

splɑːdʒ splɒdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
اندودن، مالیدن(با)، بد رنگ کردن، چرک کردن، کثیف کردن، اندود
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد splodge

  1. noun An irregularly shaped spot
    Synonyms: blotch, splotch

ارجاع به لغت splodge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «splodge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/splodge

لغات نزدیک splodge

پیشنهاد بهبود معانی