با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stance

stæns stɑːns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    stances

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
نظر، عقیده، اعتقاد
noun countable
وضع، حالت، طرز ایستادن
- the crouching stance of a boxer
- حالت خیز‌برداشته‌ی بوکسور
- a belligerent political stance
- موضع سیاسی ستیز‌گرایانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stance

  1. noun position, posture
    Synonyms: attitude, bearing, carriage, color, deportment, posture, say-so, slant, stand, standpoint, viewpoint

ارجاع به لغت stance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stance

لغات نزدیک stance

پیشنهاد بهبود معانی