با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Stanch

stɒːntʃ / / stɑːntʃ stɑːntʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
وفادار، پایدار، دو آتشه، بند آوردن، جلو خونریزی را گرفتن، خاموش کردن، ساکت شدن، ساکن شدن، فرونشاندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stanch

  1. verb Stop the flow of a liquid
    Synonyms: stem, staunch, halt

ارجاع به لغت stanch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stanch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stanch

لغات نزدیک stanch

پیشنهاد بهبود معانی