امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stanch

stɒːntʃ / / stɑːntʃ stɑːntʃ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
وفادار، پایدار، دو آتشه، بند آوردن، جلو خونریزی را گرفتن، خاموش کردن، ساکت شدن، ساکن شدن، فرونشاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stanch

  1. verb Stop the flow of a liquid
    Synonyms:
    stem staunch halt

ارجاع به لغت stanch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stanch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stanch

لغات نزدیک stanch

پیشنهاد بهبود معانی