با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Starchy

ˈstɑːrtʃi ˈstɑːtʃi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    starchier
  • صفت عالی:

    starchiest

معنی

adjective
دارای نشاسته، شبیه نشاسته، رسمی، آهاری، آهاردار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد starchy

  1. adjective formal, stiff
    Synonyms: ceremonious, conventional, inflexible, mannered, prim, reserved, rigid, starched, stilted, strait-laced, strict, stuffy

ارجاع به لغت starchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «starchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/starchy

لغات نزدیک starchy

پیشنهاد بهبود معانی