امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Surpass

sərˈpæs səˈpɑːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    surpassed
  • شکل سوم:

    surpassed
  • سوم‌شخص مفرد:

    surpasses
  • وجه وصفی حال:

    surpassing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C2
پیش افتادن از، بهتر بودن از، تفوق جستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He surpassed all his contemporaries in learning.
- از نظر دانش بر همه‌ی معاصران خود پیشی گرفت.
- The result surpassed all our expectations.
- نتیجه از تمام انتظارات ما بیشتر بود.
- Nor let the sea surpass its bounds.
- (میلتون) و نگذار دریا از کران خود فراتر رود.
- Her beauty surpasses description.
- زیبایی او خارج از وصف است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surpass

  1. verb outdo something or someone
    Synonyms:
    beat best better cap eclipse exceed excel go beyond go one better improve upon outdistance outgo outmatch outpace outperform outrank outrival outrun outshine outstep outstrip outweigh override overshadow overstep pass put to shame rank surmount top tower tower above transcend trump
    Antonyms:
    fail fall behind lose

ارجاع به لغت surpass

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surpass» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surpass

لغات نزدیک surpass

پیشنهاد بهبود معانی