امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Surpassing

sərˈpæsɪŋ səˈpɑːsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    surpassed
  • شکل سوم:

    surpassed
  • سوم‌شخص مفرد:

    surpasses

معنی‌ها

adjective adverb
عالی، فوق‌العاده، برجسته، رجحان‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective adverb
(قدیمی) بسیار، خیلی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surpassing

  1. verb Distinguish oneself
    Synonyms:
    top beating transcending passing excelling outstripping outdoing trumping surmounting exceeding preponderating overstepping overshadowing bettering outranking outmatching outperforming outliving besting eclipsing capping
  1. adjective Far beyond what is usual in magnitude or degree
    Synonyms:
    exceeding excelling transcendent exceptional dominant olympian prodigious
  1. verb Be greater in scope or size than some standard
    Synonyms:
    transcending exceeding outperforming surmounting overstepping bettering overrunning outdoing overreaching outmatching outstripping
    Antonyms:
    losing failing

ارجاع به لغت surpassing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surpassing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surpassing

لغات نزدیک surpassing

پیشنهاد بهبود معانی