امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tangent

ˈtændʒənt ˈtændʒənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tangents

معنی‌ها

noun adjective
مماس، تانژانت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun adjective
مماس، تماس، خط مماس، جیب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tangent

  1. noun An instance of digressing
    Synonyms:
    aside deviation digression divagation divergence tan divergency excursion excursus irrelevancy parenthesis
  1. adjective
    Synonyms:
    touching tangential in contact swerve get off course get off the subject lose-track

Collocations

ارجاع به لغت tangent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tangent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tangent

لغات نزدیک tangent

پیشنهاد بهبود معانی