امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unbowed

ʌnˈbaʊd ʌnˈbaʊd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خم‌نشده، انحنا پیدا نکرده، تعظیم نکرده، سرکوب نشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The difficulties of life left the old man unbowed.
- مصائب زندگی کمر او را خم نکرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unbowed

  1. adjective Erect in posture
    Synonyms: undefeated, stubborn, straight, resisting, unbent

ارجاع به لغت unbowed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unbowed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unbowed

لغات نزدیک unbowed

پیشنهاد بهبود معانی