امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Undertaking

ˈʌndərˌteɪkɪŋ ˌʌndəˈteɪkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    undertook
  • شکل سوم:

    undertaken
  • سوم‌شخص مفرد:

    undertakes
  • شکل جمع:

    undertakings

معنی

noun C2
( undertaker ) کسی که کفن و دفن مرده را به‌عهده می‌گیرد، مقاطعه‌کار کفن و دفن، متعهد، کسی که طرح یا کاری را به‌عهده می‌گیرد، جواب‌گو، مسئول، کارگیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undertaking

  1. noun endeavor, attempt
    Synonyms:
    adventure affair business deal effort engagement enterprise essay experiment game happening hassle hazard job move operation outfit play project proposition pursuit shop striving struggle task thing trial try venture what one is into work
    Antonyms:
    abstention

لغات هم‌خانواده undertaking

ارجاع به لغت undertaking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undertaking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undertaking

لغات نزدیک undertaking

پیشنهاد بهبود معانی