جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 36)
ایجاب کردن
ایجابی
ایجاد
ایجاد اختلال
ایجاد اختلال در نظم عمومی
ایجاد ارعاب به منظور از قیمت اندازی ملک
ایجاد ایمنی کردن
ایجاد تورم کردن
ایجاد حریق عمدی
ایجاد خراش های سطحی در پوست
ایجاد سوزش کردن
ایجاد شده توسط انگل
ایجاد شده توسط شیره معدی
ایجاد شده توسط طیف
ایجاد شده توسط نور
ایجاد شده در اثر مواد شیمیایی
ایجاد کردن
ایجاد کردن از طریق چندین عامل
ایجاد کردن با نوک زدن
ایجاد کردن تصویر ذهنی
ایجاد کردن صدا با جنباندن اندام تولید صدا
ایجاد کردن مشکل
ایجاد کردن واکنش
ایجاد کننده
ایجاد نشده
ایجاد همه ترسی کردن
ایجاز
ایچ
ایخشت
ایخشت گان
ایخشتی
اید
اید الاباد
ایدآل
ایدئولوژی
ایدرات
ایدروژن
ایدروژنی
ایدروکاربور
ایدری
ایدز
ایدون
ایده
ایده آل
ایده آلی کردن
ایده آلیست
ایذا
ایذا کردن دشمن
ایذا و اذیت
ایذائ
ایراد
ایراد پذیر
ایراد عدم کفایت ادله
ایراد کردن
ایراد کردن خطابه
ایراد گرفتن
ایراد گرفتنی
ایرادکننده سخنرانی بدرود
ایرادگیر
ایرادگیرانه
ایرادگیری
ایرادی
ایرادی ندارد
ایراسموس
ایران
ایرانی
ایرانی الاصل
ایرانیت
ایراه
ایرسا
ایرلند
ایرلند شمالی
ایرلندی
ایرمان
ایرمانی
ایروان
ایروسل
ایریدیم
ایزانش
ایزانیدن با پند
ایزد
ایزد متعال
ایزدی
ایزوبار
ایزوتوپ
ایزوتوپ پرتوزا
ایزومر
ایزومرف
ایزومری
ایژک
ایساپ
ایست
ایست دادن
ایست در سفر
ایست سرا
ایست قلبی
ایست کردن
ایست موقت دادن
ایست موقت در حین سفر
ایست موقت کردن
ایست ناپذیر
ایستا
ایستا بودن
ایستا شدن
ایستا کردن
ایستا کردن قیمت ها
ایستا کردن نرخ ارزها
ایستاب
ایستاب شناسی
ایستاپذیر
ایستادگی
ایستادگی کردن
ایستادگی ناپذیر
ایستادن
ایستادن به ارتفاع معینی
ایستادن موقت
ایستاده
ایستاده بودن
ایستار
ایستاروند
ایستاسنگش
ایستاشناسی
ایستاگر
ایستان
ایستاندن
ایستاندن با تکان دادن پرچم
ایستاندن با تکان دادن دست
ایستاندن در میان راه
ایستانه
ایستانه پایا
ایستایش در اثر برابر بودن دو نیروی مخالف
ایستایگی
ایستایی
ایستایی شناسی
ایستد فد
ایستش
ایستگاه
ایستگاه آتش نشانی
ایستگاه آخر
ایستگاه اتوبوس
ایستگاه اتوبوس و تاکسی
ایستگاه پلیس
ایستگاه تاکسی
ایستگاه در جای دور افتاده
ایستگاه ردیابی
ایستگاه زمینی
ایستگاه فرعی
ایستگاه فضانوردی
ایستگاه فضایی
ایستگاه کاری
ایستگاه کیهانی
ایستگاه هواشناسی
ایستمان
ایستمان شناسی
ایستمند
ایسته
ایسلند
ایسلندی
ایسیس
ایشان
ایصال
ایضا
ایضاح
ایفا
ایفا کردن
ایفا کردن نقش به طور غلو آمیز
ایفائ
ایفائ کردن
ایفای نقش
ایقاع
ایقان
ایکاروس
ایکس پرتو
ایگلو
ایگوانا
ایگوانای شاخدار
ایل
ایل گرایی
ایل و تبار
ایل وار
ایلاتی
ایلاووس
ایلچی
ایلچیگری
ایلخان
ایلخی
ایلغار
ایلند
ایلی
ایلیا
ایلیات
ایلیاتی
ایلیاتی گری
ایلینوی
ایما
ایما و اشاره
ایمائ
ایماق
ایمان
ایمان بازیافته
ایمان داشتن
ایمان گستردن
ایمپالا
ایمن
ایمن خانه
ایمن دار
ایمن داری
ایمن داشت
ایمن داشت کردن
ایمن داشتن
ایمن داشتی
ایمن ساز
ایمنسازی
ایمن شناسی
ایمن کردن
ایمنگاه
ایمنی
ایمنی دادن به
ایمنی شناس
ایمنیشناسی
ایمنی یافته
ایمو
ایمیل
این
این اواخر
این پا آن پا کردن
این جهانی
این دست آن دست کردن
این دست و آن دست کردن
این دنیا
این روزها
این سویه
این شخص
اینطور
اینقدر
این نوع
این نه آنی
این ور و آن ور
اینهمانی
اینهمه
اینان
اینترپل
اینترفرون
اینترمتزو
اینجا
اینجا و آنجا
اینجانب
اینجایی
اینجور
اینجورها
اینچ
اینچنین
اینچنین سخنرانی کردن
ایندیانا
ایندیاناپولیس
ایندیم
اینرسی
اینسان
اینست
اینفیلد
اینک
اینک اینک کردن
اینکه
اینکه چرا
اینها
ایوار
ایوالله آمدن
ایوان
ایوان ستون دار
ایوانچه
ایوانک
ایوانگاه
ایوب
ایهام
ایهام پرداز
ایهام گویی
ایهقان
‹
1
2
...
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند