جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ل" (صفحه 4)
لطیفه تیزابی
لطیفه گفتن
لطیفه گو
لطیفه گویی
لطیفه نویس
لعاب
لعاب آور
لعاب خورشید
لعاب دادن
لعاب دار
لعاب دار سازی
لعاب دار کردن سفال
لعاب زا
لعاب زدن به
لعاب زنی
لعاب عنکبوت
لعاب مانند
لعاب و مواد لعاب دار گیاهی
لعابدار کردن
لعابگر
لعابی
لعب
لعبت
لعل
لعل رخ
لعل فام
لعل گون
لعن
لعن کردن
لعن و طعن
لعنت
لعنت بر
لعنت براو
لعنت خدا
لعنت شدگی
لعنت شدن
لعنت شده
لعنت کردن
لعنتی
لعنتی بودن
لعنتی!
لعین
لغ
لغ لغ کردن و رفتن با حرکات تند و ناگهانی
لغاز
لغاز گفتن
لغاندن با شدت و مداومت
لغت
لغت باب روز
لغت بندی
لغت به لغت
لغت شناس
لغت شناسی
لغت قرضی
لغت نامه
لغز
لغز خواندن
لغز گویی
لغزان
لغزاندن
لغزاندن با تکان
لغزاندن با فشار
لغزانه
لغزش
لغزش اخلاقی
لغزش بزرگ
لغزش به پایین
لغزش به چپ
لغزش به راست
لغزش پذیر
لغزش پزشکی
لغزش تمسخر انگیز
لغزش خوردن
لغزش دار
لغزش در رفتار
لغزش در سخن
لغزش روان نما
لغزش فرویدی
لغزش کردن
لغزش کلام
لغزش گیری
لغزش ناپذیر
لغزش یابی
لغزش یابی کردن
لغزشکار
لغزندگی
لغزنده
لغزه
لغزیدن
لغزیدن با سرعت زیاد
لغزیدن در هوا بدون استفاده از موتور
لغزیدن در هوا بدون بال زدن
لغو
لغو شدگی
لغو شدن
لغو کردن
لغو کردن سند
لغو کردن فرمان
لغو کردن قرارداد
لغو کردن گواهینامه
لغونشدنی
لغوی
لغویات
لغیدن
لف
لف لف خوردن
لف و نشر
لفا
لفاظ
لفاظی
لفاظی کردن
لفاف
لفاف پیچ کردن
لفاف پیچی کردن چیزهای شکستنی
لفاف پیچی کردن مواد غذایی
لفاف دوزی ضخیم کردن
لفاف دوزی ضخیم کردن مبل
لفاف شدن
لفاف کردن
لفاف گذاری و برجسته سازی نشیمنگاه لباس
لفافه
لفت دادن
لفت و لعاب دادن
لفت و لعاب دادن اخبار
لفت و لیس
لفچ
لفظ
لفظ به لفظ
لفظ قلم
لفظ معنی
لفظا
لفظی
لق
لق بودن
لق کردن
لق لق
لق لق کنان رفتن با کندی و صدا
لق لقو
لق و پق
لق و پلق
لق و لوق
لقا
لقاح
لقاح الزهرا
لقاح پذیری
لقاح شده
لقاح کردن
لقاح مصنوعی
لقاندن
لقانطه
لقب
لقب دادن
لقب شهر هالیوود
لقب ملکه الیزابت اول
لقبی
لقطه
لقمان
لقمه
لقمه الصباح
لقمه چرب
لقمه را جویدن و در دهان کسی گذاشتن
لقمه کردن
لقمه کوچک
لقمه گلو گیر
لقمه لقمه کردن
لقوه
لقوه ای
لقوه داشتن
لقی
لقیدن
لک
لک افتادن
لک انداختن
لک بزرگ
لک پوست بدن
لک دار
لک دار کردن
لک داری
لک رفتن اسب
لک رونده
لک زدن
لک سرخ و مادرزادی پوست
لک شدن
لک کردن
لک کردن با ترشح
لک کردن پوست
لک لک
لک لک کردن
لک لک کنان حرکت کردن
لک لکان
لک لکیان
لک نگاه کردن
لک و لک کردن
لکات
لکاته
لکالک
لکالک کردن
لکترن
لکزده
لکن
لکنت
لکنت آور
لکنت داشتن
لکنت زبان
لکنتو
لکنته
لکنتی
لکوپلست
لکوری
لکوموتیوها و واگن هار
لکه
لکه انداختن
لکه بدنامی
لکه بزرگ
لکه پوستی
لکه جوهر
لکه چرب ولیز در سطح جاده
لکه چربی
لکه خورشید
لکه خون
لکه دار
لکه دار شدن خاطره
لکه دار شدن شهرت
لکه دار شدنی
لکه دار کردن
لکه دار کردن با مایع غلیظ و چسبناک
لکه دار کردن خاطره
لکه دار کردن زیبایی چیزی
لکه دار کردن شهرت
لکه دار کردن کمال چیزی
لکه دارشدن
لکه دارکردن
لکه رفتن
لکه روی آب
لکه سفید کم رنگ بر پیشانی جانور
لکه کردن
لکه کوچک
لکه گیری
لکه گیری کردن
لکه لکه
لکه لکه کردن
لکه مادرزادی
لکه مرکب
لکه نفت شناور روی آب دریا
لکه ننگ
لکه ی مادرزادی
لگاریتم
لگاریتمی
لگام
لگام برداشتن
لگام پذیر کردن
لگام پذیری
لگام شکن
لگام شناسی
لگام کردن
لگام گر
لگام گسیختگی
لگام گسیختگی در گفتار
لگام گسیخته
لگام گسیخته در گفتار
لگام ناپذیر
لگد
لگد انداختن
لگد خورده
لگد زدن
لگد زن
لگد زنی
لگد کردن
لگد کوب کردن
لگد مال کردن
لگدپشه
لگدخور
لگدخوردن
لگدکوب
لگدکوب کردن
لگدمال
لگدمال کردن
لگن
لگن برای بیمار بستری
لگن بستر
لگن بیمار
لگن پیما
لگن خاصره
لگن در اتاق بیماران
لگن زبرین
لگن زیرین
لگن کودک
لگنچه
لگنچه کلیوی
لگنی
لگوری
للگی
لله
لله الحمد
لله گی کردن
لم
لم دادن
لم یزرع
لم یزل
لمباندن
‹
1
2
3
4
5
6
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return