جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ن" (صفحه 14)
نمایش دادن
نمایش دادن در جعبه آیینه
نمایش دادن در ویترین
نمایش دهنده
نمایش دهی
نمایش رزمی
نمایش روی صحن در کلوب های شبانه
نمایش روی صحنه و زنده
نمایش سرا
نمایش سوارکاری
نمایش صامت
نمایش صحنه توسط هنرپیشگان ساکت و بی حرکت
نمایش صدا و نوار در بناهای باستانی
نمایش عملی
نمایش غلوآمیز
نمایش فرعی
نمایش فیلم
نمایش فیلم در سینماهای معدود و صندلی های پیشگزین شده
نمایش کابوی ها
نمایش کوتاه
نمایش کوتاه و طنز آمیز
نمایش گرانه
نمایش گردان
نمایش گردانی کردن
نمایش گفت و شنودی
نمایش لال بازی
نمایش مانند
نمایش مجدد
نمایش مجلل
نمایش مجلل و پر رقص و آواز
نمایش محبوب
نمایش مطابقه
نمایش معجزات
نمایش موزیکال
نمایش مهارت
نمایش مینسترل
نمایش میهن پرستانه
نمایش نامه نویس
نمایش نامه نویسی
نمایش نقاب پوشان
نمایش وار
نمایش های پر شکوه
نمایش هندی
نمایش هوانوردی
نمایش یک شبه
نمایشگاه
نمایشگاه جراحی
نمایشگاه کالا
نمایشگاه ماهی
نمایشگاه هنرهای زیبا
نمایشگر
نمایشگر امریکا
نمایشگر بودن
نمایشگر چیزی بودن
نمایشگر دست اندرکار تهیه و ارائه نمایش
نمایشگر نسب پدری
نمایشگری
نمایشنامه
نمایشنامه نویس
نمایشی
نمایشی و بی ارزش از نظر لباس و ظاهر
نمایگر
نمایندگان
نمایندگان غیرروحانی در مجلس اعیان بریتانیا
نمایندگی
نمایندگی به نسبت جمعیت
نمایندگی دادن
نماینده
نماینده اتحادیه های کارگری
نماینده بودن
نماینده پارلمان
نماینده خود کردن
نماینده سیاسی پاپ
نماینده شرکت
نماینده شرکت بیمه
نماینده عالیرتبه در کشورهای مشترک المنافع
نماینده کردن
نماینده کنگره
نماینده کنگره امریکا
نماینده گروه
نماینده گروه فشار
نماینده مبرز
نماینده مجلس
نماینده مجلس شورا
نماینده مطبوعات
نماینده منفرد
نمایه
نمایه ای
نمایه بایگانی و پرونده داری
نمایه گری
نمایی
نمد
نمد ساختن
نمد مال
نمد مالیدن
نمد مانند کردن
نمد وار شده
نمدار
نمدار کردن
نمدارساز
نمدارگر
نمداری
نمدزین
نمده
نمدی
نمدی شدن
نمدیده
نمدین
نمردنی
نمرو
نمره
نمره آزمون و امتحانات
نمره اتومبیل
نمره اف
نمره الف
نمره الف گرفتن
نمره جیم
نمره خودرو
نمره د
نمره دادن
نمره دادن ورقه امتحان
نمره دار
نمره دال
نمره رد درآموزش و پرورش
نمره ردی
نمره زدن
نمره زنی
نمره صفر
نمره قبولی
نمره قبولی درآموزش و پرورش
نمره گذاری
نمره گذاری کردن صفحات
نمره گرفتن
نمره متوسط
نمره منفی
نمس
نمسار
نمساز
نمسه
نمسیس
نمش
نمط
نمک
نمک اپسوم
نمک به حرامی
نمک پاش
نمک پاشیدن
نمک پرورده
نمک ترکی
نمک تیزآب
نمک جوهر سرکه
نمک خوراکی
نمک دار
نمک زدائی کردن
نمک زدایی
نمک زدن
نمک زده
نمک سنگ
نمک سود
نمک سود کردن
نمک شناس
نمک شناسی
نمک طعام
نمک گیری کردن
نمک لیسیدنی
نمک میوه
نمک نزده
نمک نشناس
نمک نشناشی
نمک یددار
نمکدان
نمکزار
نمکی
نمکین
نمکین کردن
نمناک
نمناک شدن
نمناک کردن
نمناکی
نمو
نمو کردن
نمود
نمود کردن
نمودار
نمودار اندیش نما
نمودار تلفات
نمودار خطی
نمودار ساختن
نمودار ستونی
نمودار شدن
نمودار کردن
نمودار گرد
نمودار گردش کار
نمودار گردشی
نمودار مانند
نمودار مدور
نمودار نگاری
نمودار وضع هوا
نموداری
نمودج
نمودگار
نمودگر
نمودن
نموده
نمودی
نمودین
نمور
نمون
نمونه
نمونه اصلی
نمونه اصلی هر چیز
نمونه اول
نمونه بارز
نمونه بخصوص از چیزی
نمونه برای آزمایش
نمونه برجسته
نمونه بردار
نمونه برداری
نمونه بودن
نمونه بهترین
نمونه تاریخی
نمونه جامع
نمونه چاپخانه
نمونه چاپی
نمونه چندگانه
نمونه چیزی بودن
نمونه چیزی را ساختن
نمونه خوان
نمونه خوانی کردن
نمونه ستونی
نمونه ستونی چاپ
نمونه سنجی
نمونه سنجی کردن
نمونه عالی
نمونه عکس
نمونه غلط گیر
نمونه کاری
نمونه گرفتن
نمونه گزین
نمونه گزینی
نمونه گیر
نمونه نمایی
نمونه نمایی کردن
نمونه هم اندازه
نمونه ی اولیه
نمی دانم کیش
نمی روم
نمی شودرفت
نمید
نمیدانم کیشی
نمیده
نمیر
ننر
ننر بارآوردن
ننر کردن
ننگ
ننگ آمیز
ننگ آور
ننگ به بار آوردن
ننگین
ننگین کردن
ننگینی
ننو
ننه
ننه بزرگ
ننه جان
ننه من غریبم در آوردن
ننه من غریبم درآوردن
نو
نو آئین
نو آغاز
نو آوری کردن
نو استعماری
نو بهار
نو داماد
نو در الفبای یونانی
نو دولت
نو دیده
نو رواجی
نو ریشه
نو زیوی
نو ساخت
نو سفر
نو سنگی
نو کار
نو کردن
نو گل
نو نو
نو نوار
نو نیرو شدن
نو وارد
نو واژه
نوآرایی
نوآرایی کردن
نوآفرین
نوآفرینی
نوآفرینی کردن
نوآموز
نوآموزی
نوآور
‹
1
2
...
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return