با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Calculated

ˈkælkjəleɪtɪd ˈkælkjəleɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    calculates
  • وجه وصفی حال:

    calculating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
محاسبه‌شده، حساب‌شده
adjective
دارای حساب و کتاب، پیش‌اندیشانه، از پیش حساب‌شده
- a calculated risk
- مخاطره‌ی پیش‌بینی‌شده
adjective
عمدا تعبیه یا طرح شده
- the calculated use of violence and torture to achieve their goals
- کاربرد حساب‌گرانه‌ی خشونت و زجر برای دستیابی به هدف‌هایشان
adjective
محتمل، متمایل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد calculated

  1. adjective figured by mathematical calculation
    Synonyms: computed, reckoned, determined, figured, estimated, tallied
  2. adjective deliberately planned
    Synonyms: planned, intended, designed, premeditated, deliberate

لغات هم‌خانواده calculated

ارجاع به لغت calculated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «calculated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/calculated

لغات نزدیک calculated

پیشنهاد بهبود معانی