امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Calculator

    ˈkælkjəleɪt̬ər ˈkælkjəleɪtə ˈkælkjəleɪtə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      calculators

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun countable B1
    حسابگر، محاسب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun countable
    calculator, حساب‌کننده، ماشین‌حساب
    حساب‌کننده، ماشین‌حساب
    - a pocket calculator
    - ماشین حساب جیبی، حسابگر کوچک
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد calculator

    1. noun adding machine
      Synonyms: computer, number cruncher, PDA, personal digital assistant

    لغات هم‌خانواده calculator

    ارجاع به لغت calculator

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «calculator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/calculator

    لغات نزدیک calculator

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند