با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Clung

klʌŋ klʌŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    clung
  • شکل سوم:

    clung
  • سوم شخص مفرد:

    clings
  • وجه وصفی حال:

    clinging

معنی‌ها

adverb
زمان گذشته ساده فعل Cling
adverb
قسمت سوم فعل Cling
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clung

  1. verb Come or be in close contact with; stick or hold together and resist separation
    Synonyms: stuck, cohered, clasped, cloven, hung, adhered, hugged, trusted, bonded, persevered, maintained, lingered, lasted, held, fastened, embraced, depended, clinched, cherished
    Antonyms: unfastened, detached

ارجاع به لغت clung

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clung

لغات نزدیک clung

پیشنهاد بهبود معانی