با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Conquering

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    conquered
  • شکل سوم:

    conquered
  • سوم شخص مفرد:

    conquers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
پیروز، فاتح، چیره، غالب
- the conquering army
- ارتش فاتح
- The country people turned out to meet the conquering hero.
- مردم کشور حضور پیدا کردند تا با قهرمان پیروز دیدار کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conquering

  1. adjective victorious
    Synonyms: winning, dominating, successful, triumphant

ارجاع به لغت conquering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conquering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conquering

لغات نزدیک conquering

پیشنهاد بهبود معانی