با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Grown

ɡroʊn ɡrəʊn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    grow
  • گذشته‌ی ساده:

    grew
  • سوم شخص مفرد:

    grows
  • وجه وصفی حال:

    growing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قسمت سوم فعل Grow
- a grown man
- مرد بالغ
- home-grown apples
- سیب محصول باغچه‌ی منزل، سیب خانگی
- winter-grown tomatoes
- گوجه‌فرنگی کشت زمستانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grown

  1. adjective of age
    Synonyms: adult, developed, grown up, mature

لغات هم‌خانواده grown

ارجاع به لغت grown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grown

لغات نزدیک grown

پیشنهاد بهبود معانی