با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Insolvably

ɪnˈsɑlvəbli ɪnˈsɒlvəbli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور حل‌نشدنی، به‌طور غیرقابل‌حل
- The puzzle was insolvably difficult.
- این پازل به‌طور حل‌نشدنی‌ای دشوار بود.
- The two parties were insolvably deadlocked and unable to reach a compromise.
- دو طرف در بن‌بست حل‌نشدنی‌ای قرار داشتند و نتوانستند به سازش برسند.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده insolvably

ارجاع به لغت insolvably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insolvably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/insolvably

لغات نزدیک insolvably

پیشنهاد بهبود معانی