با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Unsolved

-ˈsɑːlvd / / -ˈsɒːlvd ˌʌnˈsɒlvd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
حل‌نشده، رسیدگی‌نشده
- the unsolved crime
- جنایت رسیدگی‌نشده
- the unsolved mystery
- راز حل‌نشده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsolved

  1. adjective Not solved
    Synonyms: unresolved
    Antonyms: solved

لغات هم‌خانواده unsolved

ارجاع به لغت unsolved

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsolved» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsolved

لغات نزدیک unsolved

پیشنهاد بهبود معانی