امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mistaken

məˈsteɪkən məˈsteɪkən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mistook
  • سوم‌شخص مفرد:

    mistakes
  • وجه وصفی حال:

    mistaking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
اشتباه کرده، اشتباهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- You have always been mistaken about my motives.
- شما همیشه درباره‌ی انگیزه‌های من دچار اشتباه بوده‌اید.
- mistaken identity
- هویت عوضی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mistaken

  1. adjective wrong, incorrect
    Synonyms:
    all wet at fault barking up wrong tree confounded confused confused with deceived deluded duped erroneous fallacious false faulty fooled ill-advised illogical inaccurate inappropriate misconstrued misguided misinformed misinterpreting misjudging misled misunderstanding off base off track tricked unadvised under wrong impression unfounded unreal unsound untrue warranted way off wide of mark wrongly identified wrong number
    Antonyms:
    correct exact fair just precise right sound true

Collocations

  • be mistaken

    در اشتباه بودن، اشتباه کردن

لغات هم‌خانواده mistaken

ارجاع به لغت mistaken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mistaken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mistaken

لغات نزدیک mistaken

پیشنهاد بهبود معانی