امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unmistakable

ˌʌnməˈsteɪkəbl ˌʌnməˈsteɪkəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
متمایز، حتمی، قطعی، بی‌تردید، بدون چون‌وچرا، بدون اشتباه، محرز، روشن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- unmistakable signs of guilt
- نشانه‌های قطعی گناه
- The unmistakable smell of alcohol is on his breath.
- بوی متمایز الکل در نفسش وجود دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unmistakable

  1. adjective certain, definite
    Synonyms:
    apparent clear conspicuous decided distinct evident explicit for certain glaring indisputable manifest no ifs ands or buts obvious open and shut palpable patent plain positive pronounced self-explanatory straightforward sure transparent unambiguous unequivocal univocal
    Antonyms:
    doubtul indefinite indistinct mistakable uncertain unsure

لغات هم‌خانواده unmistakable

ارجاع به لغت unmistakable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unmistakable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unmistakable

لغات نزدیک unmistakable

پیشنهاد بهبود معانی