امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Offend

əˈfend əˈfend
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    offended
  • شکل سوم:

    offended
  • سوم‌شخص مفرد:

    offends
  • وجه وصفی حال:

    offending

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
رنجاندن، اذیت کردن، صدمه زدن، دلخور کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She will be offended if she is not invited.
- اگر از او دعوت نشود، دلخور خواهد شد.
- Your words offended her greatly.
- حرف‌های تو او را سخت رنجاند.
- Wall writings that offend the eye.
- دیوارنوشته‌هایی که چشم را اذیت می‌کنند.
verb - intransitive
تخطی کردن
- This act offends against the principle of fairness.
- این عمل با اصول انصاف تناقض دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد offend

  1. verb displease, insult
    Synonyms:
    affront aggrieve anger annoy antagonize be disagreeable disgruntle disgust disoblige distress disturb exasperate fret gall horrify hurt irritate jar miff nauseate nettle outrage pain pique provoke repel repulse rile shock sicken sin slight slur snub sting transgress trespass turn one off upset vex wound zing
    Antonyms:
    compliment please

Collocations

لغات هم‌خانواده offend

  • verb - transitive
    offend

ارجاع به لغت offend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/offend

لغات نزدیک offend

پیشنهاد بهبود معانی