امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Offended

əˈfendɪd əˈfendɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    offends
  • وجه وصفی حال:

    offending

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(به دلیل توهین) رنجیده، دلخور، آزرده، آزرده‌خاطر، عصبانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Many readers were offended with her latest book.
- تازه‌ترین کتاب او، خوانندگان را آزرده کرد.
- He looked rather offended.
- نسبتاً دلخور به نظر می‌رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد offended

  1. adjective Hurt or upset
    Synonyms:
    vexed provoked pained exasperated
  1. verb Act in disregard of laws, rules, contracts, or promises
    Synonyms:
    transgressed broken trespassed breached violated sinned erred
  1. verb Cause to feel resentment or indignation
    Synonyms:
    piqued displeased
    Antonyms:
    pleased complimented delighted
  1. verb Strike with disgust or revulsion
    Synonyms:
    outraged piqued wounded hurt annoyed angered nettled shocked insulted miffed trespassed transgressed revolted bruised vexed upset repelled sinned cut affronted appalled injured displeased mortified provoked incensed irritated attacked harmed exasperated scandalized disturbed sickened dishonored huffed chagrined aggrieved aggravated abused

لغات هم‌خانواده offended

ارجاع به لغت offended

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «offended» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/offended

لغات نزدیک offended

پیشنهاد بهبود معانی