گذشتهی ساده:
sensedشکل سوم:
sensedسومشخص مفرد:
sensesوجه وصفی حال:
sensingشکل جمع:
sensesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تا اندازهای، به عبارتی، تا حدی، از یک جهت، از یک نظر، از دیدگاهی، یکجورایی
قابل فهم بودن، معنی داشتن، معنی دادن، مفهوم داشتن، قابل درک بودن
منطقی بودن، معقول بودن، عقلانی بودن
خل، بیشعور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sense» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sense