با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Servery

ˈsɜːrvəri ˈsɜːvəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی (نوعی میز کمکی که غذاها روی آن چیده شده‌ می‌شوند و پس از کشیدن یا برداشتن از روی آن‌ها به میز دیگری منتقل می‌شوند) میز پیشخان سرو غذا
- fast food servery
- میز کمکی فست‌فود
- Both bars are serviced by a central servery.
- سرویس‌دهی هر دو بار توسط میز کمکی مرکزی انجام می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده servery

ارجاع به لغت servery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «servery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/servery

لغات نزدیک servery

پیشنهاد بهبود معانی