Worrier
ˈwɜːriər
ˈwʌriə
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
مترادف و متضاد worrier
-
noun Thinks about unfortunate things that might happenSynonyms:fuss-budget fusspot worrywart
لغات هم‌خانواده worrier
-
nounworry, worrier
-
verb - transitiveworry
-
adverbworryingly, worriedly
ارجاع به لغت worrier
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «worrier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/worrier