جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ه" (صفحه 5)
هماپوش
هماتیت
همادگرایی
همادین
همارا شدن
همارا کردن
هماراست
هماراست کردن
همارایی
همارش
هماره
هماگن
همال
همالشگر
همالی
هماملیس
همامیخت
همان
همان بودن
همان بهتر
همان جور
همان دم
همان طور
همان طور که
همان طورکه
همان قدر
همان وقت
همانا
همانباش
همانبود گرای
هماندهی دستگاه های صوتی
همانستی
همانطور که
همانگاه
همانگونه
همانگویی
همانند
همانند ارکستر
همانند استاد دانشگاه
همانند بودن
همانند پشم
همانند پنداشتن
همانند توفان
همانند جذام
همانند چشم
همانند خدایان کوه الیمپوس
همانند دانستن
همانند راهبان
همانند زندگی واقعی
همانند زنی
همانند ساختن
همانند شامه
همانند شدن
همانند صومعه
همانند فرض کردن
همانند فعل لازم
همانند قولنج
همانند کردن
همانند کورک
همانند گرفتگی ناگهانی عضله
همانند لوله
همانند ملودی
همانند والدین
همانند وحی
همانندآب
همانندجنون تحریکاتی
همانندسازی
همانندی
همانی
هماوا
هماوایی
هماور
هماوران
هماورد
هماورد ارائه دادن
هماورد جویی کردن
هماورد یافتن
هماوردانه
هماوردی
هماوردی کردن
هماوری
هماوری کردن
هماهنگ
هماهنگ آواز خواندن
هماهنگ با
هماهنگ با اصول معمول
هماهنگ بودن
هماهنگ خوانی کردن
هماهنگ ساز
هماهنگ سازی
هماهنگ شدن
هماهنگ کردن
هماهنگ کردن از نظر منطقی
هماهنگ کننده
هماهنگی
هماهنگی در طراحی و تصنیف
همای ماهیخوار
همایش
همایش کردن
همایش ناپذیر
همایشگاه
همایشی
همایند
همایند سروری کردن
همایون
همایونگاه
همایونی
همباره
همباره داشتن
همباز
همباز شدن
همبازی
همبازی در مسابقه
همباش
همباش شدن
همباشگر
همباشی
همباف
همباف کردن
همبافت
همبالی
همبر
همبر شدن
همبرابری
همبرش
همبرگاه
همبرگاه راه
همبرگر
همبرگر با پنیر
همبرنهاد
همبره
همبری
همبست
همبست شدن
همبست کامل و منظم
همبست کردن
همبست همه سویه
همبستاد
همبستگان
همبستگان گرای
همبستگان گرایی
همبستگر
همبستگی
همبستگی اندیشه ها
همبستگی داشتن
همبستگی طبقاتی
همبستگی نزدیک داشتن
همبستن
همبسته
همبسته بودن
همبسته ساز
همبسته سازی
همبسته شدن
همبسته کردن
همبستی
همبند
همبند در لوله کشی
همبند شدن
همبند شدن سخن
همبند شده
همبند کردن
همبند کردن سخن
همبندش
همبندگر
همبندی
همبود
همبودی
همبونه
همبینی
همپار
همپایه
همپرسی کردن
همپود
همپود برگ
همپود کردن
همپوده
همپوده برگ
همپوده کردن
همپوش
همپوش بودن
همپوشاندن
همپوشانی
همپوشانی اوربیتالی
همپوشی
همپوشیده
همت
همت کردن
همت ورزیدن
همتا
همتاب
همتاب شدن
همتاب کردن
همتابی
همتایی
همتراز
همتراز بودن
همتراز کردن
همترازگر
همترازی
همجنس
همجنس باز
همجنس بازوار
همجنس بازی
همجنس بازی میان مرد و پسر
همجنس بازی هراسی
همجنس خوار
همجنس خواری
همجنس گرا
همجنس گرا هراسی
همجنس گرایی
همجور
همجور بودن
همجوری
همجوش
همجوش پذیر
همجوش شدن
همجوش کردن
همجوشی
همجوشی اتمی
همجوشی هسته ای
همچسب
همچسب پذیر
همچسب شدن
همچسب شدن ملکول ها
همچسب کردن
همچسبش
همچسبشی
همچسبی
همچسبیدگی
همچشمی کردن
همچنان
همچنان که
همچنانی
همچنین
همچنین نه
همچو
همچون
همخانگی زن و مرد
همخانه شدن زن و مرد
همخو
همخواب
همخوابه در حرم های عثمانی
همخوابه مبادله کردن
همخوان
همخوان بودن
همخوان سایشی
همخوان ملازی
همخوانان
همخوانگر
همخوانی
همخوانی داشتن
همخورد
همداری
همداستانی
همدان
همداو
همداوی
همدرد
همدردانه
همدردی
همدردی زدائی
همدردی کردن
همدرس
همدست
همدست دشمن
همدست زیر جلی
همدست شدن
همدست کردن
همدستان
همدسته
همدسته شدن
همدستی
همدستی با دشمن
همدستی در کار بد
همدستی کردن
همدل
همدل بودن با
همدل و همزبان بودن
همدل و همصدا
همدل و همصدا شدن
همدل و همصدا کردن
همدلانه
همدلی
همدلی کردن
همدم
همدمی
همدودمان
همدوز
همدوس
همدوس بودن
همدوسش
همدوسی
همدوش
همدیدگاه در باشگاه
همدیس
همدیس بودن
همدیس کردن
همدیسی
همدیگر
همدیگر را قطع کردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return